Thursday, January 15, 2015

دچار بی سببی حادم دکتر

بدون صدا نشستیم به بحث. چراغ اذیتم میکنه. ادامه نمیدم. خواهش میکنم تمومش کنه. شعور داره. خاموش نمیشه. اوج میگیره اونقدر میره بالا که اذیتم نکنه. بحث رو مرور میکنم .سرمو میذارم رو میز. آستین لباسم رو تا نوک انگشتام میارم جلو. مچاله میشم. جنین میشم. این دفعه برمیگردم تو شکم تو. تو که از روی صندلی روبرویی وسط کارت یه نگاهم به من میکنی. گره میخورم به نافت. اوج میگیرم. بیشترتر. اذیت نمی کنم. 

No comments:

Post a Comment