Thursday, April 3, 2014

من خدای نشانه هام. حال آنکه باورم نکنند

می فهمم وقتی روبرومی و سرت پایینه و میخوای که بالا باشه ولی به روم نمی آرم این کمترین عکس العملمه. می فهمم وقتی داری قسمت دهنی شده ی بستنی م رو میخوری و میگی برات مهمه. باز به روم نمی آرم تو دلم میگم میدونم. این بیشترین عکس العملمه.
ترکت نمی کنم. منتظر میمونم ترکم کنی. به نفع خودت ترکم کنی. به نفع خودم نشسته ام پهلوی پنجره ها و از بالا به هیچ چیز پایین نگاه نمیکنم
.
 به عینک دودی جامانده روی میز: من تنه ی قوی ای نیستم. تنها شاخ هام دوست برف هان. و گنجشک ها را آشیانه درخت دیگری ست.