Sunday, November 30, 2014

ashes on the ground

همان موقع میخواستم از کلاس فلامنکو ات بگویم. از اینکه چقدر ته دلم راضی بودم . وقتی پاهات از همه زمانی مکانی ها جلو میزدند و از تو جز چرخش پیراهنت چیزی معلوم نبود چقدر ماه میشدی. نگفتم . حالا هم که قدمهات از همه چیز جامانده اند، خاصیتی ندارم. از همه ی دفترهات از بین انگشت هات از روی لاله ی گوش ات ، از پشت پنجره ات بیرونم کن

No comments:

Post a Comment