Monday, December 8, 2014

خنده ام را میشود تا کرد. میشود گذاشت توی پاکت و انداخت روی آب

محوطه ی رنگدارش برای خودت. من از دایره ریز مشکی توی مردمکت یک دایره سفید بر میدارم فوت می کنم و گلهای ریزش جدا میشود پراکنده میشود توی دشت. فوت میکنم و پرده ها کنار می روند. فوت می کنم و شب میشود. خاموش میشود. فوت میکنم؛ سرد میشوی و بلور. و بلور و بلورتر

No comments:

Post a Comment