Monday, June 16, 2014

برایم از جیب ات پرنده در بیاور

:
 بچه بود. براش مداد رنگی میخریدیم. بیست و چهار رنگ ازین جعبه فلزی ها. اون موقع ارزشش خیلی بود. بعد آخر سال تحصیلی جعبه رو باز میکردی هیچ کدوم دست نخورده بود جز جای دو تا آبی کمرنگ و پررنگش که خالی معلمش چند بار اولا بهم گفت نگرانه که مشکل بینایی داشته باشه تنه درخت رو هم آبی میکشه. گفتم نه بابا بچم. ازش بپرسی همه چیز رو میدونه. نمیدونم چرا اینجوری. از کلاس صداش کردیم
ازش پرسیدیم گفت به نظرش رو همه چیز باید سایه آسمون بیفته



No comments:

Post a Comment