عاج
Tuesday, August 13, 2013
مرا با تو سببی.. هستی؟
خاطرش از چمدان افتاد. نه من کشیده باشم ها. نه هم خودش خواسته باشد جا بگذارد. افتاد. خاطر آدم بیفتد یک کنار بعد از آن چه میخواهد بماند در یادش. چه میخواد رویش را برگرداند، چه میخواهد دستش را سایه کند، چشمش را تنگ، مرا تار؟ که چنینم کنج تنیده
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment